×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

پرواز

..................

مات و مبهوت

 
چشمانم را می بندم "در جنگل" خاطراتم باران می بارد
 
جهان همچون گورستانی بزرگ است . انسان به خاک سپرده میشود و ارزوهایش بر باد
 
صورتم را بر خاک می گذارم و در حالی که در خاک نفس میکشم بر مزارم اشک میریزم
 
مات مبهوت به اسمان خیره میشوم که ستارگانش روحم را همراهی می کنند
 
و در بوی خاکی زمین غرق میشوم
 
عاقبت روزی سکو ت مرا خواهد شکست
 
خیره به گردش ابرها شده ام که ما هم روزی از هم دور خواهیم شد
 
...............................................................................
 
 
گفته بودی که چرا محو تماشای منی؟
 
و ان چنان مات که یک دم مژه بر هم نزنی
 
مژه بر هم نزنم تا  ز دستم نرود
 
ناز چشم تو" که به قدر مژه بر هم زدنی "
 
 
شنبه 21 شهریور 1388 - 9:04:54 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم